برگ سبز ۲۴۹
دکلمه: روشنک | |||||
با نصیحت میدهم تسكین دل آزرده را وا نشد هرگز دل تنگم كه میماند گره بگذرانیم به هر نوع كه باشد اما در چمن بود زلیخا و به حسرت میگفت |
نیست مرهم جز زبان نخجیر پیكان خورده را آرزوی خنده در دل، غنچة پژمرده را غم امروز تو داریم كه فردایی هست یاد زندان كه در آن انجمن آرایی هست |
||||
حالتی ترکمان (غزل) | |||||
آواز: محمدرضا شجریان | |||||
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا كن درد دل درویش و تمنای نگاهی گر لاف زند ماه كه ماند به جمالت ای سرو چمان از چمن و باغ زمانی شمع و گل و پروانه و بلبل همه جمعند با دلشدگان جور و جفا تا به كی آخر |
رحمی به دل سوختة بیسر و پا كن زان چشم سیه مست به یك غمزه دوا كن بنمای، بنمای رُخ خویش را مه انگشت نما كن بخرام در این بزم و دو صد جام قبا كن ای دوست بیا رحم به تنهایی ما كن آهنگ وفا ترك جفا بحر خدا كن |
||||
حزنی اصفهانی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنک | |||||
ای گشته ز ارباب وفا بیگانه این شیوه نكو نیست كه باشد ما را |
وی كرده ز هم صد آشنا بیگانه دلها به هم آشنا و ما بیگانه |
||||
والهی قمی (دوبیتی) | |||||