برگ سبز ۳۰۶
|
|
|
|
|
|
گوینده (روشنک) : |
|
|
|
|
|
|
خوبان هزار و از همه مقصود من یكیست |
صد پاره گر كنند به تیغم سخن یكیست |
|
||
خوش مجمعی ست انجمن نیكوان ولی |
ماهی كزوست رونق این انجمن یكیست |
||||
گشتم چنان ضعیف كه بی ناله و فغان |
ظاهر نمی شود كه درین پیرهن یكیست |
||||
آنجا كه لعلِ دلكشِ شیرین دهد فروغ |
یاقوت و سنگ در نظرِ كوهكن یكیست |
||||
جامی در این چمن دهن از گفت و گو ببند |
كآنجا نوای بلبل و صوتِ زغن یكیست |
||||
جامی (غزل) |
|||||
آواز( شجریان) : |
|||||
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی |
كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستی |
||||
تو نه مثل آفتابی كه حضور و غیبت افتد |
دگران روند و آیند تو همچنان كه هستی |
||||
چه حكایت از فراقت كه نداشتم ولیكن |
تو چو روی باز كردی در ماجرا ببستی |
||||
نظری به دوستان كن كه هزار بار ازان به |
كه تحیتی نویسی و هدیتی فرستی |
||||
دل درد مند ما را كه اسیر تست یارا |
بوصال مرهمی نه چو به انتظار خستی |
||||
گله از فراق یاران و جفای روزگاران |
نه طریق تست سعدی كم خویش گیرو رستی |
||||
سعدی (غزل) |
|||||
|
|
|
|
|
|