گلهای رنگارنگ ۲۰۰ب
گوینده: روشنک | |||||
ای در دل من اصل تمنا همه تو هر چند به روزگار در می نگرم |
ای در سر من مایه سودا همه تو امروز همه تویی و فردا همه تو |
||||
ابوسعید ابوالخیر (رباعی) | |||||
الهی به مستان میخانه ات به نور دل صبح خیزان عشق كه خاكم گِل از آب انگور كن بزن هر چه می خواهیم پا به سر |
به فضل آفرینان دیوانه ات به شادی به اندوه گریزان عشق سراپای من آتش طور كن سرمست از پا ندارد خبر |
||||
رضی الدین آرتیمانی (ساقی نامه) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
چه خوش سوزی ای عشق به میدان هستی اگر بی نشانی ،وگر لامكانی تو چشم بینایی نگاه گویایی جهان از تو بر پا ، تو از خود به پایی تو دنیای شور و سوز و سازی گهی همه شوقی ، گهی همه نازی كه هستم از همه قیدی رها ای عشق اساس وجودی، بنای جهانی تو دادی به دست فلك جام مستی |
دل افروزی ای عشق تو پیروزی ای عشق اساس وجودی، بنای جهانی زمانِ عیش وغم زبانِ دل هایی تو ذوق و شعر و هنرپردازی گهی همه كشفی ، گهی همه رازی چنان به تو شده ام آشنا ای عشق اگر بی نشانی وگر لامكانی تو هستی كه هست این بلاهای هستی تو ساقی ازلی وجود لَم یَزَلی |
||||
(معینی کرمانشاهی) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ای غمت پادشاه كشور دل زنده دل كن به بادۀ نابم صبحدم لعبت پری زاده در گشود و نشست مستانه چون به دیوان دل فرو رفتم كه سراسرجهان و هرچه در اوست |
بی وفای تو خاك بر سر دل كه شرابی است نو به ساغر دل آمد و حلقه كوفت بر در دل روی خود داشت در برابر دل این سخن بود در برابر دل عكس یك پرتوی است از رخ دوست |
||||
شاه نعمت الله ولی (ترجیع بند) | |||||
آواز: قوامی | |||||
ای در دل من اصلِ تمنا همه تو هر چند به روزگار در می نگرم |
وی در سر من مایۀ سودا همه تو امروز همه تویی و فردا همه تو |
||||
دکلمه: روشنك | |||||
امروز همه تویی و فردا همه تو | |||||
ابوسعید ابوالخیر (رباعی) | |||||
ترانه: مرضیه | |||||
چه خوش سوزی ای عشق به میدان هستی اگر بی نشانی ،وگر لامكانی تو چشم بینایی نگاه گویایی جهان از تو بر پا ، تو از خود به پایی تو دنیای شور و سوز و سازی گهی همه شوقی ، گهی همه نازی كه هستم از همه قیدی رها ای عشق اساس وجودی، بنای جهانی تو دادی به دست فلك جام مستی |
دل افروزی ای عشق تو پیروزی ای عشق اساس وجودی، بنای جهانی زمانِ عیش وغم زبانِ دل هایی تو ذوق و شعر و هنرپردازی گهی همه كشفی ، گهی همه رازی چنان به تو شده ام آشنا ای عشق اگر بی نشانی وگر لامكانی تو هستی كه هست این بلاهای هستی تو ساقی ازلی وجود لَم یَزَلی |
||||
(معینی کرمانشاهی) | |||||