برگ سبز ۱۲
گوینده: روشنك | |||||
چشم بگشا که جلوهٔ دلدار این تماشا چو بنگری گویی |
به تجلی است از در و دیوار لیس فیالدار غیرهُ دیّار |
||||
|
|
منسوب به عطار (قصیده) | |||
گوینده: روشنك |
|||||
دل سراپردهٔ محبت اوست دور مجنون گذشت و نوبت ماست دل سراپردهٔ محبت اوست دور مجنون گذشت و نوبت ماست من كه باشم در آن حَرَم كه صبا |
دیده آیینهدار طلعت اوست هر كسی پنج روزه نوبت اوست دیده آیینهدار طلعت اوست هر كسی پنج روزه نوبت اوست پردهدارِ حریمِ حُرمتِ اوست |
||||
حافظ (غزل) |
|||||
گوینده: روشنك | |||||
ماهرویا ماهرویا در جهان آوازهٔ آواز توست | |||||
كارهای عاشقان تاساخته از ساز توست | |||||
هر كجا نظمی است شیرین قصههای عشق توست | |||||
هر كجا نثری است زیبا نامهای ناز توست | |||||
سنایی غزنوی (قصیده) |
|||||
گوینده: روشنك | |||||
من به هر جمعیتی نالان شدم هر كسی از ظن خود شد یار من |
جفت بد حالان و خوشحالان شدم از درون من نجست اسرار من |
||||
مولانا (مثنوی) | |||||
گوینده: روشنك | |||||
من به هر جمعیتی نالان شدم هر كسی از ظن خود شد یار من |
جفت بد حالان و خوشحالان شدم از درون من نجست اسرار من |
||||
آواز: ادیب خوانساری | |||||
من به هر جمعیتی نالان شدم هر كسی از ظن خود شد یار من سّر من از نالهٔ من دور نیست آتش است این بانك نای و نیست باد آتش عشق است كاندر نی فتاد نی حدیث راه پُر خون می كند |
جفت بد حالان و خوشحالان شدم از درون من نجست اسرار من لیك چشم و گوش را آن نور نیست هر كه این آتش ندارد نیست باد جوشش عشق است كاندر می فتاد قصههای عشق مجنون می كند |
||||
مولانا (مثنوی) |
|||||
گوینده: روشنك | |||||
بخروشیدم گفت خموشت خواهم برجوشیدم گفت كه نی ساكن باشد |
خاموش شدم گفت خروشت خواهم ساكن گشتم گفت به جوشت خواهم |
||||
مولانا (غزل) | |||||
گوینده: روشنك | |||||
در بزم تو ای شمع منم زار و اسیر با غیر سخن كنی كه از رشك بسوز |
در كشتن من هیچ نداری تقصیر سویم نكنی نگه كه از غصه بمیر |
||||
|
|
بهایی (رباعی) | |||
گوینده: روشنك | |||||
زیبد كه ز درگاهت نومید نگردد باز | آن كس كه به امیدی بر خاك درت افتد | ||||
فخرالدین عراقی (غزل) | |||||
این هم برگ سبزی بود تحفهٔ درویش، علی نگهدار شما |