یک شاخه گل ۲۳۳
دکلمه: آذر پژوهش و نورالدین ثابت ایمانی | |||||
دل به سودای تو بستیم خدا می داند با غم عشق تو عهدی که ببستیم نخست به امیدی که گشاید زوصال تو دری |
وز مه و مهر گسستیم خدا می داند بر همانیم که بستیم خدا می داند در دل بر همه بستیم خدا می داند |
||||
مشرقی (غزل) |
|||||
صبح است و صبوح است بیائید بیائید زاندیشه و اندوه نکشد روح بجز درد |
وجد است و فتوح است بیائید بیائید مِی راحت روح است بیائید بیائید |
||||
فخرالدین عراقی (دو بیتی) |
|||||
تا به دلجوئیمان آهوی مشکین آمد جان فدایش که طبیب دلم از راه دراز ماه من کرد چنان جلوه گری کز سر مهر جان فدایش که طبیب دلم از راه دراز ماه من کرد چنان جلوه گری کز سر مهر |
دل بی تاب مرا مایهٔ تسکین آمد تا نفس بود مرا بر سر بالین آمد زهره در رقص به گِرد رخ پروین آمد تا نفس بود مرا بر سر بالین آمد زهره در رقص به گِرد رخ پروین آمد |
||||
حبیب خراسانی (غزل) |
|||||
آواز: سید جواد ذبیحی |
|||||
ای سالکان من سالک پویاستم ای طالبان من طالب مولاستم |
ای عارفان من عارف جویاستم ای عاشقان من عاشق یکتاستم |
||||
عشقم چو بر سر می زند من واله و شیداستم |
|||||
هم بلبل گویاستم هم نو گل رعناستم هم طالب سلماستم هم وامق عَذراستم اینجاستم آنجاستم هم زیر و هم بالاستم بی دانشم داناستم هم زشت و هم زیباستم بر خاستم بر جاستم بر پاستم پیداستم |
هم ساقی صهباستم هم بادهٔ میناستم هم عاشق یکتاستم هم واله و شیداستم تا خویشتن آراستم حیرانم و شیداستم هم دیر و هم والاستم اغناستم اعلاستم پنهان نیم پنهان نیم من نور مولاناستم |
||||
منسب به مولانا (عزل) |
|||||
هم شوخ و هم شیدا منم هم کوروهم بینا منم هم قاف و هم عُنقا منم هم نور و هم سینا منم |
هم نای و هم آوا منم هم نخل و هم خرما منم هم کوه و هم صحرا منم هم دُر و هم دریا منم |
||||
موسی و طورِ عشق راهم باید و بیضاستم |
|||||
منسب به مولانا (عزل) | |||||
دکلمه: نورالدین ثابت ایمانی و آذر پژوهش |
|||||
ل در گره زلف تو بستیم دگر بار چون طرهٔ تو شیفتهٔ روی تو گشتیم شاید که دگر نعرهٔ مستانه بر آریم |
وز هر دو جهان مهر گسستیم دگر بار هیهات که خورشید پرستیم دگر بار کز جام می عشق تو مستیم دگر بار |
||||
فخرالدین عراقی (غزل) |
|||||
دکلمه: آذر پژوهش |
|||||
ندانم تا چه خوردستم من امروز برَغم زاهدان در کوی خَمّار زخود بگسستم و از هر دو عالم |
که بس آشفته و مستم من امروز به کام عشق بنشستم من امروز به وصل دوست پیوستم من امروز |
||||
حسن بیضایی "ادب" (غزل) |
|||||
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد |
|||||