یک شاخه گل ۴۲۵
یك شاخه گل برنامه شماره ۴۲۵ | |||||
(گوینده): | |||||
این برنامه با همكاری پرویز یاحقی ، لطف الله مجد ، سیاوش و جهانگیر ملك تنظیم گردیده؛آهنگ: اصفهان ؛اشعار متن برنامه از روشن كردستانی ، ایزدی یزدی ، مهرداد اوستا ؛ غزل آواز از سعدی؛گوینده: روشنك . | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
حور فردوس برین با همه آراستگی نازنینا به گل و سنبل و سرو و مه و مهر |
سال ها رفت كه مشتاق تماشاست ترا ناز كن ناز كه دست از همه بالاست تر |
||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ای ساقی بادهمحبت جامی تا كی هدف تیر تغافل باشم ؟ |
ای قاصد غمزهبتان پیغامی قهری ، لطفی ، تبسمی ، دشنامی |
||||
ایزدی یزدی (رباعی) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ندارد بزم گردون گرمی كاشانهما را به چشم یار می بینم نشان از فتنه گردون |
كه دست غم بر افروزد چراغ خانهما را ز دشمن در امان دارد خدا جانانهما را |
||||
شاعر ناشناس (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
با من سخن از تو مرد و زن می گفتند باور ز کسم نبود این گفته دریغ |
از عهد شكستنت سخن می گفتند دیدم تو همانی كه به من می گفتند |
||||
شاعر ناشناس (رباعی) | |||||
آواز: شجریان | |||||
مشنو ای دوست كه غیر از تو مرا یاری هست به كمند سر زلفت نه من افتادم و بس صبر بر جور رقیبت چه كنم گر نكنم ؟ من چه در پای تو ریزم كه سزای تو بود ؟ همه را هست همین داغ محبت كه مراست |
یا شب و روز بجز فكر توام كاری هست كه به هر حلقهزلف تو گرفتاری هست همه دانند كه در صحبت گل خاری هست سر و جان را نتوان گفت كه مقداری هست نه كه من مستم و در خیل تو هشیاری هست |
||||
سعدی(غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
ای ساقی بادهمحبت جامی تا كی هدف تیر تغافل باشم؟ |
ای قاصد غمزهبتان پیغامی قهری ، لطفی ، تبسمی ، دشنامی |
||||
ایزدی یزدی (رباعی) |
|||||
(گوینده): | این بود شاخه گل شماره ۴۲۵ | ||||