یک شاخه گل ۴۲۸
یك شاخه گل، برنامه شماره ۴۲۸ | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
آن شب كه من و او می گلگون زده بودیم حّد می خورد آن كس كه خورَد باده ولی ما آسوده ز اندیشه زر بود دلِ ما |
بر لشكر اندوه شبیخون زده بودیم رستیم زحّد ، چون زحّد افزون زده بودیم گویی كه به گنجینه قارون زده بودیم |
||||
زان پیش كه مجنون زجنون دم زند ای دوست اقبالِ همایون سوی ما داشت خود آهنگ |
ما كوسِ جنون بر سرِ گردون زده بودیم گر باده به آهنگِ همایون زده بودیم |
||||
حسین امینی (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
سینه مالا مالِ دردست ای دریغا مرحمی در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست |
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی ریش باد آن دل كه با دردِ تو خواهد مرهمی |
||||
حافظ (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
اهل كام و ناز را در كوی رندی راه نیست چشمِ آسایش كه دارد از سپهرِ تیز رو گریه حافظ چه سنجد پیشِ استغنای عشق |
رهروی باید ، جهانسوزی ، نه خامیِ بیغمی ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی كاندرین وادی نماید هفت دریا شبنمی |
||||
حافظ (غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
اقبال همایون سوی ما داشت خود آهنگ | گر باده به آهنگ همایون زده بودیم | ||||
آواز: ایرج | |||||
آن شب كه من و او می گلگون زده بودیم حّد می خورد آن كس كه خورَد باده ولی ما آسوده ز اندیشه زر بود دلِ ما زان پیش كه مجنون زجنون دم زند ای دوست اقبالِ همایون سوی ما داشت خود آهنگ |
بر لشكر اندوه شبیخون زده بودیم رستیم زحّد ، چون زحّد افزون زده بودیم گویی كه به گنجینه قارون زده بودیم ما كوسِ جنون بر سرِ گردون زده بودیم گر باده به آهنگِ همایون زده بودیم |
||||
حسین امینی (غزل) | |||||
آواز: ایرج | |||||
سودای عشقِ خوبان از سر به در كن ای دل دنیا و دین و دانش در كار عشق كردی |
در كوی نیك نامی لختی گذر كن ای دل زین كار غصه بینی كارِ دگر كن ای دل |
||||
اوحدی مراغه ای( غزل) | |||||
دکلمه: روشنك | |||||
شد تیره در هوای تو شمعِ وجودِ ما رفتی زدستِ ما و نمردیم ای دریغ |
اشكی به دیده تو نیاورد دودِ ما تا چیست بی وجودِ تو سودِ وجودِ ما |
||||
پژمان بختیاری (غزل) | |||||